قند عسلمقند عسلم، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه سن داره

" پرنیان " عزیز دل بابا و مامان

پنج ماهگیت مبارک پرنسس مامانی

سلام عسلم پنج ماه از زمینی شدنت گذشت ..   خوشحالم که وارد زندگیمون شدی و باعث شدی که زندگیم از یکنواختی دربیاد و رنگ و بوی دیگه ای بگیره                                                     راستی همزمان با تولد 5ماهگیت امروزم بابایی رفته کلینیک که کاشت مو انجام بده .. ایشالا که با موفقیت انجام بشه .. خوبه دیگه تا ده روزم بابایی مرخصی داره پیشمونه .. دوستت داریم بابایی مهربون ادامه مطلب هم چنتا از عکساتو گذاشتم که امروز ازت گرفتم ... 16 آبان 94   ...
16 آبان 1394

اندر احوالات این روزای دخترگلم

سلام نازگلم مامانی رو ببخش که نمیتونه زود به زود وبلاگت رو آپدیت کنه آخه یا درگیر کارای تو دختر نازمم یا هم درگیر کارای خونه .. ولی خب سعی میکنم حداقل ماهی یه بار بیام و برات مطلب بنویسم این روزا تو عزیز نازنینم خیلی بانمکتر شدی..کارایی میکنی که منو بابایی رو بیشتر و بیشتر جذب خودت کردی خداروشکر تا الان یه دختر خوب و آرومی بودی و اصلا مامان و بابا رو اذیت نکردی .. راحت شیر میخوری ، راحت میخوابی و راحت بیدار میشی و تا الانم هیچ مریضی نگرفتی بجز رفلاکس که اونم طبیعیه اکثر بچه ها تا شش ماهگی دارن .. خداروشکر میکنم که شیرم خوبه و دخملمو سیر سیر میکنه و همینم باعث شده که دخترکم در مقابل مریضی مقاوم باشه . . همه چی خوب پیش...
13 آبان 1394

عکسهای پنج ماهگی جوجه طلایی مامانی در سفر به نورآباد بعد از سه ماه دوری

برای دیدن عکسها به ادامه مطلب برید ... این عکس سلفی من و دخملم در راه بندرعباس به نوراباد :   امیر عباس گل (پسر دایی پرنیان) و قندعسل خانوم ...ببین چجوری نگاش میکنه فدای اون نگاه مظلومت برم من :   این دست لباس خوشکل رو مامان مریم برا دخترگلش دوخته مختص روز عاشورا .. اینجا هم حیاط خونه بابابزرگه (بابابزرگ مامانی) بغل بابایی بودم :   اینجا بغل مامان جون بودم .. خودمم نمیدونم زوم کرده بودم رو چی   روز چهارم آبان تولد آقا متین گل (پسر عموی پرنیان خانوم) بود که همگی رفتیم سر تلمبه آقاجون حاجی و یه جشن خودمونی گرفتیم ..این اولین...
10 آبان 1394
1